اينجا خيلی دور است
آنقدر دور که وقتی کسی میپرسد: کجا؟
ميتوانی بند کفشهايت را يک دور بيشتر دور پاهايت بپيچی و بگويی: شهر
----
هر از گاهی ميرويم بيمارستان
يک ماسک و روپوش ميکنند تنمان که يا ما يا اتاق استريل بماند
آنقدر دور که وقتی کسی میپرسد: کجا؟
ميتوانی بند کفشهايت را يک دور بيشتر دور پاهايت بپيچی و بگويی: شهر
----
هر از گاهی ميرويم بيمارستان
يک ماسک و روپوش ميکنند تنمان که يا ما يا اتاق استريل بماند
ديگر مطمئن شده ام اين روپوش پرستارهاست که تا جوانند اينقدر خواستنيشان ميکند و وقتی ديگر حسابی کم خون شدند سينه هايشان را تغيير سايز ميدهد
----
اينجا سخت لبخند ميزنند، بيش از حد به چيزهای ثابت،خيره
ميشوند و مثل آب خوردن روابط عجيب فاميلی درست ميکنند
----
اينجا سخت لبخند ميزنند، بيش از حد به چيزهای ثابت،خيره
ميشوند و مثل آب خوردن روابط عجيب فاميلی درست ميکنند
چند تا مدرک افتخاری که بگيری کم کم دستت می آيد
آدمها اينجا يا بومیاند يا آقای مهندس
----
جسارت نشود به خودم و خودت
ولی خيلی دور شده ام
پ.ن: قند را از عمد کم خريده ام که تا فردا پس فردا تمام شود
آدمها اينجا يا بومیاند يا آقای مهندس
----
جسارت نشود به خودم و خودت
ولی خيلی دور شده ام
پ.ن: قند را از عمد کم خريده ام که تا فردا پس فردا تمام شود
نظرات
ارسال یک نظر