حدس میزنم برای عید دیدنی آمده بودند وگرنه دلیلی نداشت این وقت سال سر و کلهشان توی کوچهی ما پیدا شود شاید هم پیشقراولانی بودند که قبل از حملهی بزرگ برای شناسایی شهر فرستاده شدهاند. علت آمدنشان هرچه باشد مهم نیست، مهم آن است که حالا اینجا هستند، همین نزدیکی، کنار گوشمان... قبلاً بارها و بارها از جلوی آن ساختمان رد شده بودم، ظاهرش اصلاً جلب توجه نمیکرد، زشت بود و مثل تمام ساختمانهای نوساز- بدساز شهرمان عادی بود تا دیشب که پیاده از برابرش میگذشتم و در تاریکی و سکوت وهمناک کوچه تلالو خیره کنندهی چهار سفینهی فضایی را از پشت پنجرههای آن دیدم... پردهها را نیاویخته بودند و همین اشتباه باعث شد که به این راز پی ببرم. البته من هم مثل شما معتقدم پارک کردن بشقاب پرنده در اتاق پذیرایی کار بسیار احمقانهای است که در شأن مریخیهای باهوش نیست، مخصوصاً وقتی که خیابان خلوت است و جای پارک فراوان اما حتماً دلیل خوبی برای این کار داشتند، شاید بشقابشان قفل فرمان و دزدگیر نداشت یا شاید نمیخواستند با پارک چهار بشقاب پرنده در خیابان راه را بند بیاورند... منظرهی باشکوه و ترسناکی بود، باشکوهتر